برعکس هر دفعه که دخترانم را از محل سکونت شان در بهزیستی ها تحویل می گرفتم
دلتنگی برای پدر
پدر قهرمان دختر است. اولین عشق به جنس مخالف که یه دختر تجربه ش می کنه …
کودکان ما به ترحم نیاز ندارند
تلاش می کنیم لغت “بهزیستی”در ذهن و قلب بچه هایمان از بین برود
و همگی برای “به زیستن” دست در دست هم به آینده ای روشن فکر کنیم …
دختر شانزدهم مهبد
از سرنوشت تلخی که طی کرده از طرد شدن های مکررش، از دست به دست شدنش در بهزیستی های مختلف و خانواده ای که فکر می کرد میتواند نگهش دارد و بعد پشیمان شده بود!!
سه سالگی مهبد مبارک
این روزها خیریه مهبد وارد سه سالگی خودش شد و دقیقا مثل یه بچه داره رشد می کنه و سال به سال بزرگتر می شه. سه سالگیمون مبارک باشه
بُعد پنهان زندگی
یکی از دخترانم مدتهاست دلتنگ خواهر و برادر کوچکتر از خودش است. آرزو می کنم روزی خواهر و برادرش نیز کنار ما باشند …
روز دختر در خانه مهبد
عشق از تو آغاز میشود دختر ♥️
تویی که جان بخشیدهای با این همه عشق…♥️
روزنوشت های مامان نیکو
مسیر طولانی و پر ترافیک بود یکی از دخترام می پرسه برویم شیرخوارگاه خواهرم رو میتونم ببینم؟
بهش میگم مگه تو یادته خواهرتو ؟
میگه آره وقتی به دنیا اومد من کنار مامانم بودم …
روزنوشت های مامان نیکو
می پرسه چرا فصل زمستون داریم من دوسش ندارم
میگم اگه زمستون نباشه ریشه هیچ درختی قوی نمیشه نه فقط در طبیعت زمستون باید باشه که در زندگی همه ماها یه فصلی مثل زمستون می رسه که باید سرمای اونو تحمل کنیم تا ریشه بدهیم که بتونیم جوانه بزنیم و نو شویم
میگه الانم زمستون زندگی منه که دورم از مامانم
- 1
- 2
آخرین دیدگاهها