نامه برای روزمادر

چشمانشان پر از ترس و نگرانی بود
برعکس هر دفعه که دخترانم را از محل سکونت شان در بهزیستی ها تحویل می گرفتم اینبار گفتند که به اداره بهزیستی مراجعه کنم تا از آنجا تحویلشان بگیرم دو دختر نحیف با مددکار با تاخیر وارد اتاق می شوند
تلاقی دو نگاه….
مثل همیشه اولین لحظه های دیدارپر از حال خوب و عشق وصف ناشدنی است
کارشناس محترم بهزیستی در مورد پرونده های بچه ها توضیح می‌دهد من به دختران جدیدم نگاه می کنم هر دو با شرم سر به زیر انداخته اند در کنارشان دو پلاستیک که وسایلشان در آن قرار دارد دیده می شود
به دستان کوچکشان نگاه میکنم که با هر بار گفتن واژه فسخ فرزند خواندگی توسط کارشناس محترم در هم فشرده می شود هر کجا که باید امضا کنم و با عجله امضا میکنم تا این فشار روحی وارد بهشون و زودتر خاتمه بدم
نام هایشان قبل فرزند خواندگی با بعد فسخ فرزند خواندگی متفاوت است ازشون می پرسم اسمتون و چی صدا بزنم با صدای ضعیفی جواب می‌دهند هر چی دوست دارید! با دستپاچگی میگم نه منظورم اینه شما چی دوست دارید؟در سکوت نگاهم میکنن.
دستهایشان را می‌گیرم تا زودتر از محیط اداری خارج شویم هر دو دختر کلاه های کهنه ای بر سر دارند در مسیر رفتن به خانه با اضطراب و ترس می‌پرسند شما مدیر اونجا هستید و من جواب میدهم من مامانم
دوباره می پرسند و دوباره همان جواب را می شنوند و سکوت میکنن. در راه از غذاهای مورد علاقه و بازی هایی که دوست دارند می پرسم تا به خانه برسیم
موقع لباس عوض کردن از برداشتن کلاه خودداری می‌کنند با تمام وجود پر از درد می شوم دوباره موی دخترانم از ته زده شده عکس های سایر دخترانم روی دیوار است اشاره می‌کنم تا ببینند دختران قبلی مان هم چنین وضعیتی داشته اند و بهشون قول می‌دهم که به زودی موهای بلند و زیبایشان را ببافم ثانیه ای لبخند بر لبانشان نقش می بندد و با سرافکندگی کلاه برمی دارند غم درون شان را با تمام وجودم درک میکنم
فقط ثانیه ای تصور کنید چه لحظاتی بر آنها گذشته وقتی متوجه شدند که باید از فرزند خواندگی به بهزیستی بازگردانده شوند و بدتر از همه چه لحظه هایی بر آنها گذشته وقتی در بدو ورود به بهزیستی با حجم زیاد طرد شدگی موهای بلندشان را نیز از دست می دهند زخم پشت سر زخم …
پ.ن : کنار تمام تبریک های روز مادر دلچسب ترین تبریک نامه های همین دو دختر عزیزتر از جان است
این همه عشق در قالب یک نامه برای مادری که فقط سه روز است دخترانش را تحویل گرفته است 🍃✨