داستان فرزند خواندگی ۴

میخواستم داستان فرزند خواندگی ۴ را بنویسم ولی نمیدانم چرا دلم آرام نبود ٢٠ آبان همین امسال با کلی فراز ونشیب رفت تا زندگی جدیدش را با خانواده ای که مشتاق پذیرشش بودند آغاز کند و امروز ٣٠ دی بعد ٧٠ روز چالش دوباره در آستانه ورود به خانه مهبد است
هیچ کسی را قضاوت نمیکنیم فقط با تمام وجودمون کنار دخترامون هستیم تا بتوانیم بهترین حالت ممکن را برایشان فراهم کنیم

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

, , , , , , , , ,
اشتراک گذاری:

مایل به ثبت دیدگاه هستید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین دیدگاه‌ها

آخرین دیدگاه‌ها