پاییز بهار ما را برد
اولین بچه هایمان را که گرفتیم
چهار نفر بودند
درست مثل چهار فصل سال
و بهار اولین فرزند ما بود
و دومین فرزند ما که به سمت خانواده رفت
من همیشه به پاییز و آبان ایمان داشته و دارم
میدانم که پاییز علارغم غم درونش
فصل وصال است
وصل به زندگی و ازادی…
بهار ما امروز باران را در آغوش گرفت و ما از شوق دیدار دو خواهر زار زدیم و اشک شوق ریختیم
باران مدتها بود در انتظار بهار بود
تا بهارش را در آغوش بگیرد
چهار سال طول کشید
و ما چهار سال تصور میکردیم زندگی مان بهاری شده است
اما بهار ما شاید بعد از این باشد
دلخوش به بهاری که در آغوش خانواده است
شاید این روزها دلتنگ بهار باشیم
مثل صدها خانواده ای که دلتنگ بچه هایشان هستند
شاید دیگر نتوانیم بهارمان را در آغوش بگیریم
درست مثل خانواده هایی که در حسرت آغوش ماندند
اما بهار می ماند و به سرزمین مان نوید بهار می دهد
آخرین دیدگاهها