۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲قول مادرخانه مهبددستهبندی نشدهبدون دیدگاهپسندیدنUnlikeپسندیدنمادرش بهش قول داده بود که تا آخر پاییز بیاید دنبالشپنج سال قبل روز آخر تابستان هنوز شش سالش تمام نشده بودکه اومد و شد دختر ماپاییزها اومدند و رفتند...ادامه مطلب
۱۹ فروردین ۱۴۰۲ترخیص یکی از فرشته هاخانه مهبددستهبندی نشدهبدون دیدگاهپسندیدنUnlikeپسندیدنو در من گنجه ای پر است از هر آن کس که کنار ما بود و جز از خاطره اش رنگ در اعماق وجودمان باقی نگذاشت،،،،،،پ.ن:یکی از دخترانم که امروز...ادامه مطلب
۲۲ آبان ۱۴۰۱رفتن بهار…خانه مهبددستهبندی نشدهبدون دیدگاهپسندیدنUnlikeپسندیدنپاییز بهار ما را برد اولین بچه هایمان را که گرفتیمچهار نفر بودنددرست مثل چهار فصل سالو بهار اولین فرزند ما بودو دومین فرزند ما که به سمت خانواده رفتمن...ادامه مطلب
۳۱ شهریور ۱۴۰۱شکرگذاریخانه مهبدروزمرگی های مهبدبدون دیدگاهپسندیدنUnlikeپسندیدنیکی از دخترانم از نظر روحی خوب به نظر نمی رسید گفتم بپوش برویم یه دوری بزنیمنشست تو ماشین اولش ساکت بود ولی سعی می کرد لبخند بزنه یهو گفت...ادامه مطلب
۱۳ شهریور ۱۴۰۱سفر شمالخانه مهبددستهبندی نشدهبدون دیدگاهپسندیدنUnlikeپسندیدنتابستان امسال ورزشی تر از پارسال شروع شد فکر کنید ٢٠ تا دختر داشته باشید که پنج تا شون و ببرید شنا پنج تا ژیمناستیک پنج تا والیبال پنج تا…اما...ادامه مطلب
آخرین دیدگاهها